هوش مصنوعی:
این متن به موضوع عشق و درد ناشی از آن میپردازد و بیان میکند که درمان این درد با روشهای معمول ممکن نیست. شاعر از ناتوانی طبیبان و حتی معجزهگران مانند مسیحا در درمان درد عشق سخن میگوید و تنها راه درمان را مدارا و صبر میداند. همچنین، به ناامیدی و تشنگی وصال اشاره شده و تأکید میشود که تنها عشق میتواند این درد را تسکین دهد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای سنین پایینتر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری داشته باشد.
شمارهٔ ۲۲۲
درنخواهد داد تن بیماری ما در علاج
گو دماغ خود مسوز اینجا مسیحا در علاج
در فراق خویش ما را اندک اندک خوی ده
درد عشق است این و میباید مدارا در علاج
از مداوای طبیبان جانم آسایش نیافت
زانکه پنهان جمله در زخمند و پیدا در علاج
عشق چون در تب نشاند مغز را در استخوان
عقل را حاصل نگردد غیر سودا در علاج
تشنگان جرعة وصلیم و عاجز ماندهایم
پیش این لبتشنگیها هفت دریا در علاج
تیرهبختیهای ما درمان نگیرد چون کلیم
مینماید گر ید بیضا مسیحا در علاج
پیش درد ما که عالم در علاجش ماندهاند
گر تو ایمایی کنی کافیست تنها در علاج
عمرها شد کز تردّد نگسلد از رغم هم
شوق در افزونی درد و تمنّا در علاج
گو دماغ خود مسوز اینجا مسیحا در علاج
در فراق خویش ما را اندک اندک خوی ده
درد عشق است این و میباید مدارا در علاج
از مداوای طبیبان جانم آسایش نیافت
زانکه پنهان جمله در زخمند و پیدا در علاج
عشق چون در تب نشاند مغز را در استخوان
عقل را حاصل نگردد غیر سودا در علاج
تشنگان جرعة وصلیم و عاجز ماندهایم
پیش این لبتشنگیها هفت دریا در علاج
تیرهبختیهای ما درمان نگیرد چون کلیم
مینماید گر ید بیضا مسیحا در علاج
پیش درد ما که عالم در علاجش ماندهاند
گر تو ایمایی کنی کافیست تنها در علاج
عمرها شد کز تردّد نگسلد از رغم هم
شوق در افزونی درد و تمنّا در علاج
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۲۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۲۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.