هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه از عشق و سودا سخن میگوید، با تصاویری از زلف یار، اسارت در بلا، و افسانههای عشق. شاعر از فرهاد و خسرو یاد میکند و به اشک و نیاز عاشقانه اشاره دارد. گردون نیز به عنوان تماشاگری در این میان حضور دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه پیچیده و اشارات ادبی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسبتر است.
شمارهٔ ۲۶۰
به ما عمریست زلف یار سودا در میان دارد
خم و پیچی که دارد جمله با ما در میان دارد
به دست ما اسیران بلا سررشتة کاری
نخواهد بود تا زلف بتان پا در میان دارد
نه از فرهاد بر جا ماند نقشی نه ز خسرو هم
فسون عشق عمری شد که ما را در میان دارد
نیاز ما به عجز از زور ناز او نمیماند
دو پرگاریم، گردون خوش تماشا در میان دارد
هزار افسانه آخر گشت و طفل اشک ما فیّاض
هنوز افسانة بیخوابی ما در میان دارد
خم و پیچی که دارد جمله با ما در میان دارد
به دست ما اسیران بلا سررشتة کاری
نخواهد بود تا زلف بتان پا در میان دارد
نه از فرهاد بر جا ماند نقشی نه ز خسرو هم
فسون عشق عمری شد که ما را در میان دارد
نیاز ما به عجز از زور ناز او نمیماند
دو پرگاریم، گردون خوش تماشا در میان دارد
هزار افسانه آخر گشت و طفل اشک ما فیّاض
هنوز افسانة بیخوابی ما در میان دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۵۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.