هوش مصنوعی:
این متن شعری عاشقانه و عارفانه است که از درد دوری از معشوق و بیتوجهی او سخن میگوید. شاعر از بیقراری خود میگوید و اینکه حتی دیوانگان هم از این حال او بیتابند. او اشاره میکند که عشق حقیقی مانند عشق یوسف و زلیخا ارزشمند است و دیگران در این بازار چیزی برای عرضه ندارند. در نهایت، شاعر با اشاره به وداع، بیان میکند که رفتن از نزد خویش، نیاز به وداع ندارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اشارات ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۲۶۸
ز جور تو دل امتناعی ندارد
به وصلت سر انتفاعی ندارد
از آن گوش میگیرم از قول مطرب
که دیوانه تاب سماعی ندارد
کسی جز زلیخای کاسد محبّت
به بازار یوسف متاعی ندارد
ز هم دورتر افکند دوستان را
فلک به از ین اختراعی ندارد
برید ار ز یاران چه یاریم کردن
نمیخواست کس را، نزاعی ندارد
مرنج ار وداع تو ناکرده رفتم
که از خویش رفتن وداعی ندارد
وصال تو وبخت فیّاضِ بیدل
بلی ممکن است، امتناعی ندارد
به وصلت سر انتفاعی ندارد
از آن گوش میگیرم از قول مطرب
که دیوانه تاب سماعی ندارد
کسی جز زلیخای کاسد محبّت
به بازار یوسف متاعی ندارد
ز هم دورتر افکند دوستان را
فلک به از ین اختراعی ندارد
برید ار ز یاران چه یاریم کردن
نمیخواست کس را، نزاعی ندارد
مرنج ار وداع تو ناکرده رفتم
که از خویش رفتن وداعی ندارد
وصال تو وبخت فیّاضِ بیدل
بلی ممکن است، امتناعی ندارد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۶۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.