هوش مصنوعی: این شعر از حسرت و درد عاشقانه سخن می‌گوید. شاعر از بی‌توجهی معشوق و بی‌وفایی او شکایت دارد و بیان می‌کند که معشوق با وجود زیبایی و ظاهر دل‌انگیز، فاقد مهر و وفاداری است. همچنین، شاعر اشاره می‌کند که معشوق به رنج‌های عاشق توجهی ندارد و از ناله‌های او متأثر نمی‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از اصطلاحات ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، درک کامل احساسات پیچیده و ناامیدی بیان‌شده در شعر نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۲۶۹

دو چشمت میل هشیاری ندارد
ز خواب ناز بیداری ندارد

ندارد خواب خوش بیمار چشمت
چه بیماری که بیداری ندارد!

سر بیماری آن چشم گردم
که پروای پرستاری ندارد

بت کافر دلی دارم که با من
سر مهر و دل یاری ندارد

نه از لطفست اگر با من به کین نیست
که پروای ستمگاری ندارد

نمی‌گویم که در طبعش وفا نیست
سر و برگ وفاداری ندارد

لبش برگ گلست اما به طبعم
چو برگ گل گرانباری ندارد

نزاکت بین که با صد گونه شوخی
دماغ عاشق آزاری ندارد

به من دارد نظر اما ز تمکین
چنان دارد که پنداری ندارد

تکلّف، برطرف این شیوه ختمت
که معشوقست و خودداری ندارد

مده درد سرش از ناله فیّاض
که تاب ناله و زاری ندارد
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۶۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.