هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از غم و اندوه عمیق خود می‌گوید که حتی اشک‌هایش نیز نمی‌توانند آن را تسکین دهند. او از بی‌قراری، تنهایی و ناامیدی سخن می‌گوید و احساس می‌کند که در گردابی از درد و رنج گرفتار شده است. تصاویری مانند سیل خانه‌خراب، شکر تلخ و مستی بی‌هدف، بر عمق ناامیدی و سردرگمی او تأکید دارند.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و روانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشند.

شمارهٔ ۲۷۷

امشب که از نم مژه آبم نمی‌برد
در دل خیال کیست که خوابم نمی‌برد!

عمری است پای در گلم از گریه، چون کنم!
این سیل تندِ خانه خرابم نمی‌برد

از ضعف نیست قوّت از خویش رفتنم
وامانده‌ام چنان که شرابم نمی‌برد

راضی شدم به صلح ولی شهد آشتی
از کام تلخی شکرابم نمی‌برد

وز نالة شبانه جگر سوختم چه سود
کان مست ره به بوی کبابم نمی‌برد

لطفم خراب کرده به نوعی که تا ابد
از جا فریب ناز و عتابم نمی‌برد

خضرم که می‌شود! که درین وادی خطر
همراهی درنگ و شتابم نمی‌برد

آشفتة علاقة دستارم آن چنان
کز ره فریب طرف نقابم نمی‌برد

فیّاض همدمان ز بس از من رمیده‌اند
در آب اگر دهند گم آبم نمی‌برد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.