هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ناامیدی و تلخی‌های عشق می‌گوید. او بارها به معشوق تذکر داده اما او توجهی نکرده است. شاعر احساس می‌کند که عشقش نادیده گرفته شده و حتی مهربانی‌های معشوق نیز برایش دردناک بوده است. او خود را مانند شمعی می‌داند که بی‌فایده سوخته و نتوانسته روشن‌بخش مجلسی باشد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ی عمیق و ناامیدی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای کودکان قابل فهم نباشد.

شمارهٔ ۲۹۵

گفتمش صد بار و ترک صحبت دشمن نکرد
طفل بازیگوش من گوشی گوشی به حرف من نکرد

ذوق پیراهن دریدن را به کام دل ندید
هر که را چاک گریبان رخنه در دامن نکرد

عاشقان را تیره‌بختی سایة بال هماست
زان سبب خاکسترم جز جای در گلخن نکرد

سال‌ها بیهوده چون شمع قرار بیکسان
سوختیم و پرتو ما مجلسی روشن نکرد

مهربانی‌های او فیّاض در خونم نشاند
آنچه با من کرد او از دوستی دشمن نکرد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۲۹۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.