هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که از مضامینی مانند عشق الهی، درد و رنج عاشق، شراب معنوی، و انتظار برای رسیدن به حقیقت استفاده می‌کند. شاعر از زبان عاشقی سخن می‌گوید که در جستجوی معنا و وصال است و از فراق و حسرت نیز می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و استعاره‌های به کار رفته نیاز به دانش ادبی و عرفانی پایه دارد.

شمارهٔ ۳۱۱

از دعا گویا اثر بازم به مطلب می‌رسد
کز لبم تا عرش امشب جوش یارب می‌رسد

شعله آشامیم و دوزخ در ته مینای ماست
باده‌نوشان را به ما کی لاف مشرب می‌رسد

حلقه‌ای کی می‌تواند کرد در گوش اثر!
می‌کَنَد جان، تا کمند ناله بر لب می‌رسد

گر نیم سرشارِ فیضِ بادة عشرت، چه شد
ساغر حسرت ازین بزمم لبالب می‌رسد

چشم ما روشن، که گرد کاروان صبحگاه
دامن افشان از قفای لشکر شب می‌رسد

قسمت ما بیدلان زین گِرد خوان هر صبح و شام
نعمت الوان خون دل مرتب می‌رسد

مزرع تبخاله محتاج وجود ابر نیست
این چمن را رشحه از سرچشمة تب می‌رسد

الفتی دل را مگر با کام پیدا شد که باز
ناله از دل دست در آغوش مطلب می‌رسد

رو سر خود گیر فیّاض ار دل و دینیت هست
اینک از ره آن بلای دین و مذهب می‌رسد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.