هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از درد عشق، فراق و امید به وصال معشوق سخن می‌گوید. او از ناله‌های بی‌ثمر، حسرت دیدار و امید به رهایی از این دردها می‌سراید. همچنین، اشاره‌ای به زیبایی و جذابیت معشوق و تأثیر آن بر روح و روان عاشق دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به‌کاررفته نیاز به درک ادبی و عاطفی بیشتری دارد که معمولاً از نوجوانی به بعد قابل درک است.

شمارهٔ ۳۱۳

بخت کو کز تو بمن مژدة یادی برسد
مگر این کشت مرا آب زیادی برسد

عاشقان زار بگریید چو کامی یابید
این شگون نیست که عاشق به مرادی برسد

بلبل، این ناله و فریاد ندارد سودی
کیست در کشور خوبی که به دادی برسد!

دلم از حسرت تیغ تو به تنگ آمده است
مگر از شست تو امّید گشادی برسد

بی‌جمال تو سواد نظرم رفته ز یاد
مگر از خطر تو چشمم به سوادی برسد

سفر دور ره زلف تو دارم در پیش
یارب از مایدة زلف تو زادی برسد

صفحة شعر تو فیّاض چنان روح‌فزاست
که کس از راه بیابان به سوادی برسد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.