هوش مصنوعی: این شعر بیانگر ناامیدی و حسرت شاعر از وضعیت خود و دنیاست. او احساس می‌کند که سخنانش به دل دیگران نمی‌نشیند و تلاش‌هایش بی‌ثمر است. شاعر از فریبندگی دنیا و نرسیدن به آرزوها شکایت دارد و در نهایت به این نتیجه می‌رسد که در این قمار زندگی، بردن به باختن نمی‌رسد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و ناامیدی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و تلخ‌اندیشانه‌ی شعر نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۳۱۴

کسی به درد سخن غیر طبع من نرسد
قلم دواسبه به داد دل سخن نرسد

رسیده‌ام به مقامی به راه کعبة شوق
که هر که پای طلب بشکند به من نرسد

متاع جلوة شیرین چنان رواجی یافت
که غیر حسرت بیجا به کوهکن نرسد

ز سوزن مژه ارزانی رفو باشد
شکاف سینه، که تا دامن کفن نرسد

امیدوار چنانم که شمع با تو اگر
به لاف همسری آید به انجمن نرسد

فریب جلوة دنیا نمی‌توان خوردن
به دست اگر رسد این لقمه تا دهن نرسد

زیان خویش به از سود غیر دان فیّاض
درین قمار که بردن به باختن نرسد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۱۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۱۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.