هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر در مواجهه با مشکلات، تفرقه، و ناملایمات زندگی است. شاعر از دردها و رنج‌های خود می‌گوید و اشاره می‌کند که هیچ مرهمی نمی‌تواند زخم‌های او را التیام بخشد. او از صبر و شکیبایی سخن می‌گوید و اینکه عشق و درد، وجودش را پر کرده‌اند. همچنین، شاعر به ناملایمات زمانه و دشمنی‌های آسمان اشاره می‌کند و در نهایت، به عشق و تقدیر به عنوان سرنوشت محتوم خود می‌پردازد.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک کامل آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند رنج، تقدیر، و ناملایمات زمانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و پیچیده باشد.

شمارهٔ ۳۸۱

مستی ز گرد تفرقه پاکم نمی‌کند
تا غنچه خُسبِ سایة تاکم نمی‌کند

از نالة گداخته سر تا به پا پرم
مرهم علاج سینة چاکم نمی‌کند

از هفت جوش صبر وجودم سرشته‌اند
خوی زمانه عربده‌ناکم نمی‌کند

جرأت نگر که شوکت خصمی چو آسمان
دست آزمای تهمت باکم نمی‌کند

در حیرتم که طالع هندوی من چرا
گوش آشنای نغمة را کم نمی‌کند

السماسْ‌سوده سودة الماس می‌شود
زان کُشت آسمانم و خاکم نمی‌‌کند

خاکستر ار شوم که نگهدار آتشم
دانسته‌ام که عشق هلاکم نمی‌کند

آلایش محیط در امکان عقل نیست
کس این گمان به دامن پاکم نمی‌کند

فیّاض مهر زلف بتان سرنوشت ماست
این بخت سایه از سر ما کم نمی‌کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.