هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از مولانا، با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، شکستن دل، رنج عاشق، و تسلیم در برابر معشوق می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعت مانند گل، بلبل، و کوه‌کن برای بیان احساسات خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۳۸۲

غنچه را دل در بر آن لعل سخنگو بشکند
شعله را از بیمِ خُویش، رنگ بر رو بشکند

گر برافشاند به تحریک نسیمی طرّه را
یک جهان دل در شکنج هر سر مو بشکند

گر کند در سرمه زیبی میل همچشمی به او
عشق، میل سرمه را در چشم آهو بشکند

من گرفتم شیشه نه سنگ است و سنگ خاره است
دل که افتاد از خم آن طاق ابرو بشکند

چون قبا بگشاید آن گل پیرهن در صحن باغ
در مشام بلبلان ترسم که گل بو بشکند

روز و شب در بستر غم تکیه‌ام بر بوریاست
بسکه چون نی استخوانم زیر پهلو بشکند

غرق عصیان آنقدر گشتم که در بازار حشر
گر به وزن آرند جرم من ترازو بشکند

عجز خسرو پنجه ز آهن کرد، ترسم عاقبت
کوهکن را زور این سرپنجه بازو بشکند

راست گویم نیستی فیّاض مرد راه عشق
گر دلت از گفتة من بشکند گو بشکند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۸۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.