هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر درباره عشق، فراق و رنج‌های دل است. او از خاطرات گذشته، جفاهای معشوق و حسرت‌هایش می‌گوید و در عین حال، به امید و راهی برای رسیدن به معشوق اشاره می‌کند. ویرانی دل و نیاز به نگاهی برای تعمیر آن نیز از مضامین اصلی شعر است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اصطلاحات پیچیده شعری، برای درک و ارتباط بهتر، به بلوغ فکری و تجربه عاطفی بیشتری نیاز دارد.

شمارهٔ ۳۹۶

شبم در کلبة دل ماهتاب از یاد ماهی بود
تمنّای دو چشمم توتیای خاک راهی بود

نبود آن قوّتم از ناتوانی‌های دل، ورنه
خرابی دو عالم از دلم در بند آهی بود

خوشا عهدی که با من هر جفا کان تندخو می‌کرد
جفای دیگر از بهر تلافی عذرخواهی بود

سیه بود ارچه روزم عمرها از هجر رخساری
ولی چشمم سفید از حسرت زلف سیاهی بود

خرابی یافت راهی در دلم چون ملک بی‌صاحب
خوشا عهدی که در ملک دلم غم پادشاهی بود

چو از بتخانه سوی کعبه برگشتم یقینم شد
که تا سر منزل جانان از اینجا نیز راهی بود

خرابم گرچه فیّاض از نگاهی کرد آن بدخو
ولی تعمیر این ویرانه هم کار نگاهی بود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۳۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.