هوش مصنوعی: این متن شعری است که به گذر عمر و جوانی اشاره دارد و از فرصت‌های از دست رفته و بی‌وفایی روزگار سخن می‌گوید. شاعر از اهمیت استفاده از زمان و جوانی می‌گوید و هشدار می‌دهد که پیری در پی جوانی می‌آید. همچنین، به عشق و شوق زندگی نیز اشاره شده است.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی درباره عمر و جوانی است که ممکن است برای نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات مانند بی‌وفایی روزگار و گذر زمان نیاز به تجربه زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود.

شمارهٔ ۴۰۱

هر کجا حرف لب آن یار جانی می‌رود
رنگ از روی شراب ارغوانی می‌رود

تا جوانی نو بهار زندگانی خرّم است
چون جوانی رفت آب زندگانی می‌رود

منزلت دورست و فرصت وحشی و ره هولناک
زود باش ای خضر، عمر جاودانی می‌رود

عهد طفلی رفت و ایّام جوانی هم گذشت
پیری اینک سر به دنبال جوانی می‌رود

با سمند جذبه باشد آشنا مهمیز شوق
بوی یوسف پیش پیش کاروانی می‌رود

تکیه بر زور توانایی مکن در راه عشق
پا به پیش اینجا به زور ناتوانی می‌رود

غافلی فیّاض سخت از بی‌وفایی‌های عمر
خفته‌ای و روزگارت در امانی می‌رود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۰۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۰۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.