هوش مصنوعی:
این شعر با استفاده از تصاویر شعری مانند شعله، زلف، خال، و شراب، به بیان عشق و دلبستگی میپردازد. شاعر از ترس از دست دادن معشوق و نگرانی از رفتارهای او سخن میگوید. همچنین، اشاراتی به مینوشی و گفتوگو دارد که بر عمق احساسات و دلبستگیهای عاشقانه تأکید میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه و استفاده از استعارههای پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد. همچنین، اشاره به شراب و مینوشی ممکن است برای گروههای سنی پایینتر مناسب نباشد.
شمارهٔ ۴۱۷
بر شعله آن چنان که کسی تار مو نهد
پیچد چو زلف دست به رخسار او نهد
ترسم درازدستی آن زلف خیره را
آخر مباد سلسله در پای او نهد!
آخر به کام خال شدی، صد هزار حیف
با هندویی برای چه کس رو به رو نهد!
تبخاله میزند لب ساغر هزار جای
لب بر لب شراب گر آن تندخو نهد
کس تا ابد دگر سخن تازه نشنود
فیّاض مهر اگر به لب گفتگو نهد
پیچد چو زلف دست به رخسار او نهد
ترسم درازدستی آن زلف خیره را
آخر مباد سلسله در پای او نهد!
آخر به کام خال شدی، صد هزار حیف
با هندویی برای چه کس رو به رو نهد!
تبخاله میزند لب ساغر هزار جای
لب بر لب شراب گر آن تندخو نهد
کس تا ابد دگر سخن تازه نشنود
فیّاض مهر اگر به لب گفتگو نهد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۱۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.