هوش مصنوعی: این شعر از حافظ، غم و درد عشق را بیان می‌کند و از بی‌وفایی و جفای معشوق شکایت دارد. شاعر از ناله‌های دلشکسته خود می‌گوید و آرزو می‌کند که صدایش شنیده شود. همچنین، اشاره‌ای به ریا و دوستی‌های دروغین دارد و از لطف و قضای الهی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، برخی از ابیات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۳۱

تا کی ز غیر حرف وفا می‌توان شنید
یک لحظه هم شکایت ما می‌توان شنید

بوی کباب شرح غم سوختن کند
درد دلم ز باد صبا می‌توان شنید

ناموس حسن می‌رود از یک نگه به باد
گر نشنوی ز من ز حیا می‌توان شنید

گاهی که خنده بر لب او موج می‌زند
بوی شکفتگی ز هوا می‌توان شنید

پیغام دلشکستگی ماست سر به سر
گوش ارکنی به ناله صدا می‌توان شنید

از دشمنان چه می‌شنوی حرف دوستی!
ما بی‌غرض‌تریم ز ما می‌توان شنید

گفتن چه حاجتست و نگفتن چه مانعست
جایی که گوش هست ادا می‌توان شنید

زاهد اگر نمی‌شنوی از زبان من
عذر گناه من ز قضا می‌توان شنید

فیّاض آرزوی جفا می‌کند ز تو
این نیست، خود حدیث وفا، می‌توان شنید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۳۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.