هوش مصنوعی:
این متن بیانگر احساسات عمیق و دردهای عاطفی است. شاعر از غم و بیداد شکایت میکند و آرزو میکند که بتواند فریاد برآورد. او از نبود شادی و عدالت در شهری که بیدادگری حاکم است، ابراز ناراحتی میکند. همچنین، شاعر به تنهایی و ناامیدی اشاره میکند و از این که دلش معمور نشده است، افسوس میخورد.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم فلسفی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در سنین بالاتر دیده میشود.
غزل ۱۳۵
گل چیست اگر دل ز غم آزاد نباشد
از گل چه گشاید چو دلی شاد نباشد
خواهم که ز بیداد تو فریاد برآرم
چندان که دگر طاقت فریاد نباشد
شهری که در او همچو تو بیدادگری هست
بیدادکشان را طمع داد نباشد
پروانه که او، محرمی خلوت فانوس
چون در حرم شمع ره باد نباشد
سنگی به ره توسن شیرین نتوان یافت
کاتش به دلش از غم فرهاد نباشد
وحشی چه کنی ناله که معمور نشد دل
بگذار که این غمکده آباد نباشد
از گل چه گشاید چو دلی شاد نباشد
خواهم که ز بیداد تو فریاد برآرم
چندان که دگر طاقت فریاد نباشد
شهری که در او همچو تو بیدادگری هست
بیدادکشان را طمع داد نباشد
پروانه که او، محرمی خلوت فانوس
چون در حرم شمع ره باد نباشد
سنگی به ره توسن شیرین نتوان یافت
کاتش به دلش از غم فرهاد نباشد
وحشی چه کنی ناله که معمور نشد دل
بگذار که این غمکده آباد نباشد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۱۳۴
گوهر بعدی:غزل ۱۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.