هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و رنج عاشقی است که از بی‌وفایی و بی‌توجهی معشوق رنج می‌برد. شاعر از ویرانی دل، بیگانگی، و امیدهای بربادرفته سخن می‌گوید و با تصاویری مانند شعله و پروانه، خمخانه و مستی، و سبزه و آفت، احساسات خود را به تصویر می‌کشد. در نهایت، شعر به دیوانگی و عشق بی‌پایان شاعر اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ای است که درک آن نیاز به بلوغ عاطفی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیه‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

شمارهٔ ۴۵۷

ویران دل و تو در دل ویرانه‌ای هنوز
این خانه شد خراب و تو در خانه‌ای هنوز

ما را به آشنائیت امید طرفه بود
بیگانه هم شدیم و تو بیگانه‌ای هنوز

آخر گمان صبر ز ما از دلت نرفت
معلوم می‌شود که چه جانانه‌ای هنوز

یک سوختن جزای محبّت نمی‌شود
ای شعله در تلافی پروانه‌ای هنوز

در غارت نظاره چه از حسن کم شود
عالم به جرعه مست و تو خمخانه‌ای هنوز

ای سبزة دیار محبت چه آفت است
عالم تمام سبز و تو دردانه‌ای هنوز

فیّاض حرف وصل دلیرانه می‌زنی
معلوم می‌شود که تو دیوانه‌ای هنوز
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۵۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.