هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، با تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، به توصیف معشوق و احساسات شاعر نسبت به او می‌پردازد. شاعر از زیبایی‌های معشوق، مانند دهانش، میانش، و خنده‌اش سخن می‌گوید و از عشق بی‌پاسخ و حرمان خود می‌نالد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عاشقانه و عارفانه پیچیده است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۴۷۲

آن غنچه که کس هیچ ندیدست دهانش
جز تاب کمر نیست کمربند میانش

ما سرو ندیدیم که گل بار برآرد
از چشمة گل آب خورد سرو روانش

نشکسته طلسم غضبش غیر تبسّم
نگشوده به جز خنده معمّای دهانش

صد نکتة باریک‌تر از موی برآید
چون مو به زبان قلم از وصف میانش

حرمان ابد قسمت ما گشت وگرنه
بوسید تبسم دهن و خنده لبانش

خون دو جهان ریخته وین طرفه که هرگز
دستی نگرفتست سرِ راهِ عنانش

رسوا نگه ماست و گرنه نتوان یافت
در شهر نگاهی که نباشد نگرانش

بار ستم بوسه محبّت نپذیرد
بر چهرة نازی که نگاهست گرانش

از کثرت ره حیرت رهرو شود افزون
گم گشته ز بس پر شده در دهر نشانش

فیّاض چه مرغیست ندانم که نکردست
جز گوشة ابروی، کسی فهم زبانش
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۷۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۷۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.