هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حسرت و افسوس شاعر از گذر عمر و عدم بهره‌برداری از لحظات زندگی است. شاعر از عشق، ناامیدی، امید و گذر زمان سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که با وجود همه تلاش‌ها، نتوانسته از زندگی لذت ببرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در شعر وجود دارد که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، مضامین حسرت و گذر زمان ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۴۸۷

شد عمر صرف کار و نکردیم هیچ حظّ
خوش رفت روزگار و نکردیم هیچ حظّ

باد مراد آفت ما شد درین محیط
رفتیم بر کنار و نکردیک هیچ حظّ

جستیم بهر سوختن از عشق یک شرار
دوزخ شد این شرار و نکردیم هیچ حظّ

حظّی است اضطراب نوید قدوم یار
غافل رسید یار و نکردیم هیچ حظّ

گفتیم در بهار توان دادِ عیش داد
کردیم صد بهار و نکردیم هیچ حظّ

بی‌رونقی بود مزة کار و بار عشق
رونق گرفت کار و نکردیم هیچ حظّ

گفتیم نخل عمر مگر بار نو دهد
دردا که ریخت بار و نکردیم هیچ حظً

عشقست و ناامیدی و صد عیش جاودان
گشتیم امیدوار و نکردیم هیچ حظّ

امشب که بود حرف تو فیّاض در میان
طی شد سخن هزار و نکردیم هیچ حظّ
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۴۸۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۴۸۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.