هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه از نسیم فیض و جلوه‌گری در بهار دل سخن می‌گوید و به عشق و دلدادگی، جدایی و هجران، و تأثیرات عمیق عشق بر دل و جان می‌پردازد. شاعر از گرمای عشق، اشک‌های ناشی از هجران، و آرزوی وصال معشوق سخن می‌گوید و در نهایت به ناتوانی دل و جان در برابر این عشق اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به بلوغ فکری و عاطفی داشته باشد.

شمارهٔ ۵۰۳

نسیم فیض تا شد جلوه‌گر در نو بهار دل
پر جبریل سر زد جای برگ از شاخسار دل

ز عقل آشفتگان عشق کفر و دین چه می‌پرسی!
که رنگ کعبه و بتخانه ریزند از غبار دل

هنوز این شعله در نگرفته، آتش در دو عالم زد
چنین گرم از چه آتش جسته است آیا شرار دل؟

ز سر خواهد گذشتن آسمان را آب چشم من
چنین خواهد اگر دادن غم هجران فشار دل

تو رفتی از کنارم لیک دانم برنمی‌خیزد
غم هجر تو تا روز قیامت از کنار دل

چه دشوارست کار دیده در حرمان دیدارت
ولی با یاد رخسارت چه آسانست کار دل

من و دل در هوایت عاشق و معشوق گشتیم
خوشا دل بی‌قرار من، خوشا من بی‌قرار دل

مسلّم ملک خوبی شهریاری را که هر ساعت
به زور بازوی مژگان کند فتح حصار دل

بر، از وصلش نشاید خوردن اما در تمنّایش
گل حسرت توان چیدن ز باغ خار خار دل

از آن وحشت خبر دارم که گر دل از تو بردارم
نه دل آید به کار من، نه من آیم به کار دل

تو در قم خفته‌ای فیّاض ولیکن ترسمت غافل
سبکتازان تبریزی کنند آخر شکار دل
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۰۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.