هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از رنجها و سختیهای زندگی خود میگوید و احساس تنهایی و بیپناهی را بیان میکند. او خود را مانند خاکستر و یادگاری از گذشته میداند که هنوز درگیر عشق و خاطرات جوانی است. با وجود فرسودگی و پیری، هنوز امید و عشق در او زنده است. شعر پر از استعارههای زیبا مانند خاکستر، کشتی شکسته، و گلبن پیر است که بر عمق احساسات شاعر تأکید دارند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و احساسات غمگینانه نیاز به درک بالاتری از زندگی و تجربیات انسانی دارد.
شمارهٔ ۵۱۱
بیرخت با تیرهروزی روزگاری ماندهام
همچو خاکستر ز آتش یادگاری ماندهام
چشم بر خاکسترم باشد هنوز آیینه را
رفتهام بر باد لیکن سرمهواری ماندهام
من کجچا و از تو تاب این قدر دوری کجا
خود نمیبایست ماندن زنده، باری ماندهام
خاک گشتم در رهش لیکن همان قدرم به جاست
توتیای دیدهها مشت غباری ماندهام
هر کرا از دوستان کشتی درین دریا شکست
من چو کشتی پاره از وی برکناری ماندهام
گشتهام پیر و همان عشق جوانان بر سرم
ماندهام بسیار لیکن بهر کاری ماندهام
یادگار صد بهارم اندرین دیرینه باغ
گلبن پیرم اگرچه مشت خاری ماندهام
دام صیّادم که در خاکم نشیمن کردهاند
عمرها شد چشم بر گرد شکاری ماندهام
همچو خاکستر ز آتش یادگاری ماندهام
چشم بر خاکسترم باشد هنوز آیینه را
رفتهام بر باد لیکن سرمهواری ماندهام
من کجچا و از تو تاب این قدر دوری کجا
خود نمیبایست ماندن زنده، باری ماندهام
خاک گشتم در رهش لیکن همان قدرم به جاست
توتیای دیدهها مشت غباری ماندهام
هر کرا از دوستان کشتی درین دریا شکست
من چو کشتی پاره از وی برکناری ماندهام
گشتهام پیر و همان عشق جوانان بر سرم
ماندهام بسیار لیکن بهر کاری ماندهام
یادگار صد بهارم اندرین دیرینه باغ
گلبن پیرم اگرچه مشت خاری ماندهام
دام صیّادم که در خاکم نشیمن کردهاند
عمرها شد چشم بر گرد شکاری ماندهام
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.