هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و رنجهای ناشی از آن سخن میگوید. او با وجود درد و زخمهایی که از معشوق دیده است، همچنان به او عشق میورزد و از زیباییها و مهارتهای معشوق تمجید میکند. شعر ترکیبی از ستایش و شکایت است که نشاندهندهی رابطهای پرتنش و عاشقانه است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و رنجهای عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم یا سنگین باشد. همچنین، برخی از اصطلاحات و تشبیهات به درک ادبی بالاتری نیاز دارند.
شمارهٔ ۵۵۲
بیرحمی بالای زبر دست تو نازم
کافر دلی چشم سیه مست تو نازم
خون ریخته تا دامن صحرای قیامت
این زخم که بر من زدهای، دست تو نازم!
دوران چو تو یک ترک کماندار نداری
صیدی چو من انداختهای، شست تو نازم!
با آنکه ز هم نگسلد آمد شد لطفی
آن چین به جبین ریزی پیوست تو نازم
فیّاض باین عجز شدی صید وی آخر
انداز بلندِ نظرِ پست تو نازم
کافر دلی چشم سیه مست تو نازم
خون ریخته تا دامن صحرای قیامت
این زخم که بر من زدهای، دست تو نازم!
دوران چو تو یک ترک کماندار نداری
صیدی چو من انداختهای، شست تو نازم!
با آنکه ز هم نگسلد آمد شد لطفی
آن چین به جبین ریزی پیوست تو نازم
فیّاض باین عجز شدی صید وی آخر
انداز بلندِ نظرِ پست تو نازم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.