هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و فداکاری سخن میگوید، از زخمهایی که به پای معشوق متحمل شده و از تلاشهای بیثمرش در رسیدن به مقصود. او از ترس آلودگی دامن معشوق، از بسیاری چیزها گذشت و در نهایت، به خرابات پناه برد و از خانقاه و مدرسه دوری گزید.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مفاهیمی مانند خرابات و خانقاه نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
شمارهٔ ۵۵۱
زخمی به دو صد جان به کف از ناز تو دیدم
دیدم که بس ارزنده متاعست خریدم
ترسیدم از آلودگی دامن پاکت
در پیش تو ز آن بود که در خون نتپیدم
پرواز گلستان نتوان بیمدد ضعف
تا پر نشکستم به مرادی نرسیدم
تا کعبة مقصد قدمی بیش نبودست
میدان ازل تا به ابد هرزه دویدم
رفتم ز در خانقه و مدرسه فیّاض
تا تنگ در آغوش خرابات خزیدم
دیدم که بس ارزنده متاعست خریدم
ترسیدم از آلودگی دامن پاکت
در پیش تو ز آن بود که در خون نتپیدم
پرواز گلستان نتوان بیمدد ضعف
تا پر نشکستم به مرادی نرسیدم
تا کعبة مقصد قدمی بیش نبودست
میدان ازل تا به ابد هرزه دویدم
رفتم ز در خانقه و مدرسه فیّاض
تا تنگ در آغوش خرابات خزیدم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.