هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و فداکاری سخن می‌گوید، با تصاویری مانند ریختن خاک بدن، ویران کردن جسم، و افشاندن خون بهاران. او از عشق به معشوق و رنج‌های ناشی از آن می‌سراید و آرزو می‌کند که معشوق ببیند آنچه او دیده است. شعر پر از استعاره‌های عاشقانه و طبیعت‌گرایانه است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، برخی از تصاویر شعری مانند 'خون صد بهار افشانم' ممکن است برای کودکان نامناسب باشد.

شمارهٔ ۵۵۴

به جان افزایم و خاک بدن در خاکدان ریزم
بنای جسم را ویران کنم تا طرح جان ریزم

بنای گلستان عشق را آن تازه معمارم
که خون صد بهار افشانم و رنگ خزان ریزم

به بلبل تا در آموزم طریق عشقبازی را
کف خاکستر پروانه را در گلستان ریزم

دریغم آید ارنه تا ببیند آنچه من دیدم
ز کویش مشت خاشاکی به چشم بلبلان ریزم

تجلّی گل کند از هر سر خاری درین گلشن
اگر عکس رخش از دیده در آب روان ریزم

ز خاک این چمن تا حشر گل‌ها آتشین روید
اگر رشحی به ابر از اشک چشم خونفشان ریزم

ترا از ناز حیف آید که خارم در ره افشانی
مرا خود در نظر ناید که در پای تو جان ریزم

چه خجلت‌ها که از عشق تو دارد جسم بی‌جانم
به پیش این هما تا چند مشت استخوان ریزم

نصیب من نشد فیّاض پروازی به کام دل
از آن ترسم که آخر بال و پر د‌ر آشیان ریزم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۵۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.