هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از مولوی، احساسات عمیق عشق، حسرت، انتظار و رنج‌های عاشقانه را بیان می‌کند. شاعر از عشق به معشوق، درد هجران، انتظار وصال و حیرت در برابر جمال یار سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند عزم سفر، تنهایی و تحمل رنج‌های عشق نیز در آن دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، همراه با اصطلاحات ادبی و تمثیل‌های پیچیده، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی مضامین مانند رنج عشق و حسرت نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۵۵۹

کس چه داند آنچه من ز آن شوخ رعنا می‌کشم
می‌نمایم قطره‌ای در جام و دریا می‌کشم

طاقتم لبریز شد آهی ز دل سر می‌دهم
پرده از رخسار یک عالم تمنّا می‌کشم

در محبّت انتقام جمله اعضا بر دلست
ریشة دل می‌کنم گر خاری از پا می‌کشم

کرده‌ام عزم سفر و ز بیم تنهایی کنون
مدّتی شد انتظار راه عنقا می‌کشم

تاب دیدارش ندارد دیدة بی‌تاب من
سرمة حیرانی‌یی در چشم بینا می‌کشم

گر به صد تکلیف بگشایم نظر بر سرو باغ
میل حسرت بی‌تو در چشم تماشا می‌کشم

اخترم همسایة عیسی مریم گو مباش
من ترا دارم چرا ناز مسیحا می‌کشم!

عشق چون می‌باخت چشم کامجوی مصر گفت
انتقام پیر کنعان از زلیخا می‌کشم

من کجا و آه پی در پی کجا کز ضعف دل
ناله را با صد کمند از سینه بالا می‌کشم

بیم هجران برد از کام دلم ذوق وصال
می‌کشد امشب خماری را که فرا می‌کشم

با چنین بی‌قوّتی فیّاض عمری شد که من
بارهای خلق بر دوش مدار می‌کشم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۵۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.