هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات پیچیده‌ای مانند عشق و دشمنی، ناامیدی و امیدواری، و درد و رنج سخن می‌گوید. او از رابطه‌ای پرتنش با معشوقه‌ای که هم دوستش می‌دارد و هم از او رنج می‌برد، صحبت می‌کند. همچنین، به ناتوانی در یافتن شادی و احساس گمگشتگی اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عاطفی پیچیده، ناامیدی و درد عشق است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد. درک این احساسات نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه زندگی دارد.

شمارهٔ ۵۶۴

ترا خاطر به سوی دشمن بدخوست میدانم
تو با من دشمنی لیکن ترا من دوست میدانم

نمی‌دانم گره بر رشتة کارم که زد اما
کلید چاره‌ام آن گوشة ابروست می‌دانم

نه از ساقی نصیب من همین پیمانة خونست
دل پیمانه هم پرخون ز دست اوست می‌دانم

عجب دارم اگر آمیزشی با او توانم کرد
که نازش زودرنج و غمزه‌اش بدخوست می‌دانم

نمی‌دانم دل گمگشته را آخر چه پیش آمد
ولی در حلقة آن طرّة جادوست می‌دانم

نمی‌افتد به من تشریف شادی ای رفیق من
اگر تا پا نیفتد تا سر زانوست، می‌دانم

مگو فیّاض از زاهد که با من در نمی‌گیرد
تو او را مغز و من او را سراسر پوست می‌دانم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۶۳
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.