هوش مصنوعی: شاعر از ناامیدی و دل‌تنگی خود می‌گوید و بیان می‌کند که دیگر نمی‌خواهد به وصف زیبایی‌های بی‌ثمر بپردازد. او تصمیم گرفته گوش خود را از صحبت‌های بی‌فایده ببندد و از عشق و سودای بی‌ثمر دوری کند. همچنین، از ترس و بیگانگی با مردم اطراف خود می‌گوید و احساس می‌کند که معاشرت با آن‌ها او را از انسانیت دور می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و اجتماعی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی مفاهیم مانند ناامیدی و انتقاد از جامعه ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

شمارهٔ ۵۷۷

تا به کی پیوسته وصف طرّة پر خم کنم
خواهم این سودا دگر از خاطر خود کم کنم

نغمة ساز طرب با من نمی‌سازد دگر
گوش را خواهم که وقف حلقة ماتم کنم

می‌نهم از دور بینی پنبه‌ای در گوش داغ
چون به بیدردان حدیثِ صحبت مرهم کنم

رام خود نتوان شدن با آشنائی‌های غیر
وحشتی دارم کزین بیگانه خویان رم کنم

صحبت این مردمان وحشی کند فیّاض کو
اختلاط وحشیان تا خویش را آدم کنم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۷۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.