هوش مصنوعی:
این متن به بیان احساسات و تجربیات عاشقانه میپردازد. شاعر از عشق و ناکامیهای آن سخن میگوید و به این موضوع اشاره میکند که عشق بدون آمادگی و شرایط مناسب، به نتیجه مطلوب نمیرسد. همچنین، او از تلاشهای بیثمر و ناامیدیهای ناشی از عشق سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که گاهی حتی با وجود تلاش زیاد، نتیجه دلخواه حاصل نمیشود.
رده سنی:
16+
این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و مفاهیم پیچیده در شعر نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر وجود دارد.
غزل ۱۵۱
هر دلی کز عشق جان شعله اندوزش نبود
گر سراپا آتش سوزنده شد سوزش نبود
عشق را آماده بود اسباب و جان مستعد
کار چون افتاد با دل بخت فیروزش نبود
خرمن من بود و خرمن سوز شوخی بود نیز
گرمی خاصی که باشد شعله افروزش نبود
در کمان ناز آن تیری که من میخواستم
بود پر ، کش لیک پیکان جگر دوزش نبود
طاقت آوردیم چندین سال ازو بیگانگی
آشنایی شد ضرورت تاب یک روزش نبود
آنکه سد مرغ است در دامش اگر وحشی رمد
گو تصور کن که یک مرغ نو آموزش نبود
گر سراپا آتش سوزنده شد سوزش نبود
عشق را آماده بود اسباب و جان مستعد
کار چون افتاد با دل بخت فیروزش نبود
خرمن من بود و خرمن سوز شوخی بود نیز
گرمی خاصی که باشد شعله افروزش نبود
در کمان ناز آن تیری که من میخواستم
بود پر ، کش لیک پیکان جگر دوزش نبود
طاقت آوردیم چندین سال ازو بیگانگی
آشنایی شد ضرورت تاب یک روزش نبود
آنکه سد مرغ است در دامش اگر وحشی رمد
گو تصور کن که یک مرغ نو آموزش نبود
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۱۵۰
گوهر بعدی:غزل ۱۵۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.