هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساسات پنهان، ترس از فتنه‌ها، رنجش از دشمنان، اشک‌های پنهان، و آرزوهای برآورده‌نشده سخن می‌گوید. او می‌خواهد رازهایش را پنهان کند، اشک‌هایش را مخفی نگه دارد، و دردهای ناگفته‌اش را بیان کند. همچنین، تمایل به آشفتگی و بیان احساسات درونی دارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاطفی عمیق، اشاره به رنج‌های درونی و احساسات پیچیده است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند 'فتنه' و 'بدگویی دشمن' نیاز به سطحی از بلوغ ذهنی برای درک دارند.

شمارهٔ ۵۸۹

ز چشمان تو راز خویش را بنهفته می‌خواهم
بسی ترسیده‌ام این فتنه‌ها را خفته می‌خواهم

ز بد گوییِّ دشمن راز دل پوشیده می‌دارم
ز دم سردی دی این غنچه را نشکفته می‌خواهم

ز مژگان قطره‌های اشک را در دیده می‌دزدم
زرشک این گوهر شاداب را ناسفته می‌خواهم

سر زلفی پریشان کن که همچون روزگار خود
دو روزی خاطر ایّام را آشفته می‌خواهم

زبان چون غنچة سوسن به هم پیچیده‌ام فیّاض
مگر درد دل ناگفتنی را گفته می‌خواهم!
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۸۸
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.