هوش مصنوعی: این شعر از عشق، جدایی، درد و رنج، و همچنین امید و یافتن خود سخن می‌گوید. شاعر از غم‌ها و ناامیدی‌ها می‌گوید که با شراب (مایه) تسکین یافته‌اند. او از دوری از معشوق و گم‌گشتگی در خود می‌نالد، اما در نهایت به یافتن خود در پیشگاه معشوق اشاره می‌کند. همچنین، شاعر به تلاش‌های خود برای رسیدن به آرزوها و پرواز به اوج همت اشاره دارد و از آتش درون خود که با مدارا کنترل شده، سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مصرف شراب (به‌عنوان نماد) و مفاهیم انتزاعی مانند گم‌گشتگی در خود و درد دل، نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

شمارهٔ ۵۹۳

بزم عشرت تا ز خون دل مهیّا کرده‌ام
غصّه‌ها حل کرده و در حلق مینا کرده‌ایم

غیر شرح بیقراری نیست در طومار موج
ته بته این نامة سربسته را وا کرده‌ایم

ما ز خود گم گشته بودیم از تو تا بودیم دور
خویش را امروز در پیش تو پیدا کرده‌ایم

از غبار خاطر آزرده در گلزار عیش
مشت خاکی بی تو در چشم تماشا کرده‌ایم

موج‌ها هر یک به رنگی کام می‌گیرند از او
کشتی خود را سبیل راه دریا کرده‌ایم

خوشه‌بندی‌های کام از کشت زار ما مجو
ما گیاه خویش را با برق سودا کرده‌ایم

شهپر پروازِ‌ اوج همت ما کس نداشت
مشق بال افشانی این جلوه تنها کرده‌ایم

با غُلوی سرکشی‌ها دشمن از ما ایمن است
آتشیم اما به خس عهد مدارا کرده‌ایم

لذّت آوارگی کردیم تا بر خلق فاش
خضر را فیّاض سرگردان صحرا کرده‌ایم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۲
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.