هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس گمگشتگی، حسرت و جستجوی معنوی در زندگی می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند صیاد، بیابان عدم، کعبه، بتخانه و جام جم استفاده کرده تا حس دوری از حقیقت و سردرگمی در مسیر معنویت را نشان دهد. در عین حال، اشاره‌هایی به پذیرش این وضعیت و حتی رضایت از آن نیز دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر برای درک و تجربه‌ی مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از اشارات مانند بتخانه و جام جم نیاز به پیشینه‌ی فرهنگی و ادبی دارد که معمولاً در این سن شکل می‌گیرد.

شمارهٔ ۵۹۸

راه بیرون شد درین دشت الم گم کرده‌ایم
آهوییم و پیش این صیّاد رم گم کرده‌ایم

غیرتش نگذاشت کآییم از در هستی درون
خویشتن را در بیابان عدم گم کرده‌ایم

بعد وصل کعبه دوری باب مشتاقان نبود
بسته‌ایم احرام و خود را در حرم گم کرده‌ایم

موسی وقتیم و افتاده ز چشم کوه طور
عیسی عهدیم و نقد فیضِ دم گم کرده‌ایم

زادة دردیم، اسباب طرب از ما مجوی
وجه شادی در ره تحصیل غم گم کرده‌ایم

آشیان بر بوتة خاری نهادیم و خوشیم
ما که پرواز گلستان ارم گم کرده‌ایم

پادشاهانیم و گردون پای تخت ما، ولی
بی‌مبالاتی نگر طبل و علم گم کرده‌ایم

خدمت بتخانه گر کردیم عیب ما مکن
ما کلید کعبه در بیت‌الصّنم گم کرده‌ایم

در ره دل عقل و هوش اول قدم در باختیم
بهر یک آیینه چندن جام جم گم کرده‌ایم

راه اگر پیدا شود معلوم خواهد شد که ما
اندرین وادی رهی در هر قدم گم کرده‌ایم

ره بسی گم شد درین وادی ز ما فیّاض لیک
راه نزدیکی چنین هموار، کم گم کرده‌ایم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۵۹۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۵۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.