هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام، حسرت و ناامیدی سخن می‌گوید. شاعر از نگاه فریبنده و غمگین معشوق، بی‌وفایی دنیا و تنهایی خود می‌نالد. او از عمری گذرانده در غم و ندیدن همدلی و آرامش می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه، حسرت و ناامیدی موجود در شعر برای درک و ارتباط نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد. همچنین، برخی از اشارات غیرمستقیم ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

شمارهٔ ۶۱۲

یک عشوه از آن نرگس غمّاز ندیدیم
تا جان هدف ناوک صد ناز ندیدیم

در عهد تو دنبال رخ مهر فزایت
چشمی که به حسرت نبود باز ندیدیم

بی‌همنفسی بین که درین گلشن گیتی
در ناله فزودیم و همآواز ندیدیم

چون تیره نباشیم که در مشرق طالع
یک صبح گریبان ترا باز ندیدیم!

آن بال فرو ریخته مرغیم که هرگز
در طالع خود جلوة پرواز ندیدیم

امنیّت معمورة عشقست که در وی
قفل در خلوتکدة راز ندیدیم

عمریست که در حلقة این غمکده فیّاض
سازی به جز از نالة خود ساز ندیدیم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.