هوش مصنوعی: این شعر از ناامیدی، رنج و بی‌عدالتی در زندگی سخن می‌گوید. شاعر از داغ جفا، نبود گرمی و محبت، و تاریکی طالع خود شکایت دارد و به نادیده گرفتن نور امید در زندگی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و اجتماعی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانه متن برای سنین پایین مناسب نیست.

شمارهٔ ۶۱۱

جز داغ جفا بر دل مهجور ندیدیم
جز نقشِ پیِ شعله در این طور ندیدیم

موری به سلیمان ندهد صرفه درین ملک
در کشور می بازوی بی‌زور ندیدیم

بس داغ که ناسوز نمودیم و درین باب
گرمی به جز از مرهم کافور ندیدیم

گفتیم شبی با تو برآریم و یکی صبح
در ناصیة بخت خود این نور ندیدیم

فیّاض تو در صبح زنی غوطه ولی ما
در طالع خود جز شب دیجور ندیدیم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۱۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۱۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.