هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، بیانگر احساسات شاعر از عشق، جدایی، حسرت و ناامیدی است. او از باران اشک، جنون عشق، و رنج هجران می‌گوید و به نگاه معشوق که همچون خنجر است اشاره می‌کند. شاعر از عمری که در دوستداری گذرانده سخن می‌گوید و اظهار می‌کند که در زندگی کسی را مانند خودش نیافته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه‌ای است که با احساسات عمیق و گاهی دردناک همراه است. درک این مفاهیم نیاز به بلوغ عاطفی دارد و ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر مناسب نباشد.

شمارهٔ ۶۲۵

ز مژگان چند چون ابر بهاران
سرشک لاله‌گون بارم چو باران

به خاک کوهکن برمی‌فروزم
چراغ لاله‌ای در کوهساران

خط سبزش مرا شوریده‌تر کرد
جنون کهنه نو شد در بهاران

سمندش را به جولان خواهد آورد
بلند اقبالی این خاکساران

جدایی نو محبّ را بلایی است
به من در هجر او رحم است یاران

کشاکش با تمنّای تو دارد
بنازم حسرت امّیدواران!

نگه را رخصت خونریزیی ده
قراری کرده‌ای با بیقراران

به مژگان تو در خنجر گذاری است
نگاهت آن سر خنجر گذاران

به غیر از خار خار دل نچیدم
گلی در آرزوی گل‌عذاران

مرا در دوستداری عمر بگذشت
ندیدم دوستی زین دوستداران

نبیند تیره روز و روزگاری
چون من فیّاض کس در روزگاران
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۲۴
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۲۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.