هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از حافظ، به موضوعاتی مانند عشق، غم، امید، و مبارزه با مشکلات می‌پردازد. شاعر از جام طرب و مستی صحبت می‌کند، اما همچنین به دردها و رنج‌های عشق اشاره دارد. او از قدرت عشق در تبدیل خاکستر به آیینه و بخشش دشمن سخن می‌گوید. در نهایت، شعر به امید و تلافی غم‌ها با همراهی دیگران ختم می‌شود.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند غم و مبارزه با مشکلات نیاز به بلوغ فکری دارد.

شمارهٔ ۶۳۲

لبی تر یک دم از جام طرب، کم می‌توان کردن
ولی چندان که خواهی مستی از غم می‌توان کردن

دوا نامحرم دردست و مرهم خصم ناسورست
بلی الماس را با داغ محرم می‌توان کردن

ز لطف ظاهری خشم نهانی کم نمی‌گردد
هلاهل داخل اجزای مرهم می‌توان کردن

به دیدارت سجل کردیم خون دین و دنیا را
به نازی قتل عام هر دو عالم می‌توان کردن

همین بس تا قیامت سرخ رویی‌های امیدم
که از خونم حنای عشرتی نم می‌توان کردن

چنان گرد کدورت شست از دل آتش عشقم
که از خاکسترم آیینة جم می‌توان کردن

مدد بخشد اگر عشق آفتابِ‌ قطره دشمن را
چو مادر، مهربانی طفل شبنم می‌توان کردن

فلک گر لخت دل را هم به ما بسیار می‌داند
پشیمانی ندارد، پاره‌ای کم می‌توان کردن

کسی تا چند رام این هوس پروردگان باشد
گهی از چشم مردم چون حیا رم می‌توان کردن

بدل برداشت باری را که گردون برنمی‌تابد
طواف جرئت فرزند آدم می‌توان کردن

به دست افتد دمی گر یار، زنگ از دل بری فیّاض
تلافی‌های غم از صحبت هم می‌توان کردن
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۳۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۳۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.