هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه بیانگر درد و دلتنگی شاعر به دلیل دوری از معشوق است. او از بیقراری، بیتابی و ناتوانی خود در فراق یار میگوید و معشوق را منبع نور و زندگی خود میداند. شاعر از دست دادن آرامش و قرار خود را به دست معشوق توصیف میکند و از ترس فراق حتی در روز قیامت سخن میگوید. او همچنین به یادگار گذاشتن عشق خود را تا ابدیت بیان میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانه عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای مخاطبان جوانتر ممکن است دشوار باشد. همچنین برخی از مفاهیم مانند دلتنگی، فراق و اشاره به روز قیامت نیاز به سطحی از بلوغ عاطفی و فکری دارد.
شمارهٔ ۶۴۱
نمیگردد مگر، در صیدگاه دل شکار من
نمیدانم به هر جانب چه میتازد سوار من
از آن در عشق او میلم به دلتنگی فزون باشد
که جز در تنگنای دل نمیگردد دچار من
تویی در خور شب و روزم چه در دنیا چه در عقبا
مه من، آفتاب من، بهشت من، بهار من
تو رفتی بس نبود از پیشم ای بیرحم بیپروا
که بردی در رکاب خود شکیب من، قرار من
ندارم دست دامنگیر و ترسم روز محشر هم
چنین بیدست و پا از خاک برخیزد غبار من
چنان گم گشتگان را وعدة من منتظر دارد
که پر بر هم نزد عنقا دمی در انتظار من
شکار ناتوانیها چنان شد پیکر زارم
که بر جسمم گرانی مینماید جان زار من
پریشان آنقدر گفتم که در هر کهنه اوراقی
که بینی تا قیامت بر تو خواند یادگار من
به دل سودای زلفش آن قدر فیّاض جا دادم
که روید تا قیامت سنبل از خاک مزار من
نمیدانم به هر جانب چه میتازد سوار من
از آن در عشق او میلم به دلتنگی فزون باشد
که جز در تنگنای دل نمیگردد دچار من
تویی در خور شب و روزم چه در دنیا چه در عقبا
مه من، آفتاب من، بهشت من، بهار من
تو رفتی بس نبود از پیشم ای بیرحم بیپروا
که بردی در رکاب خود شکیب من، قرار من
ندارم دست دامنگیر و ترسم روز محشر هم
چنین بیدست و پا از خاک برخیزد غبار من
چنان گم گشتگان را وعدة من منتظر دارد
که پر بر هم نزد عنقا دمی در انتظار من
شکار ناتوانیها چنان شد پیکر زارم
که بر جسمم گرانی مینماید جان زار من
پریشان آنقدر گفتم که در هر کهنه اوراقی
که بینی تا قیامت بر تو خواند یادگار من
به دل سودای زلفش آن قدر فیّاض جا دادم
که روید تا قیامت سنبل از خاک مزار من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۰
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.