هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از دوری و نامهربانی معشوق شکایت میکند و بیان میکند که با وجود گذراندن عمر در یاد او، معشوق هیچ توجهی به او نداشته است. او از گریههای بیپایان و نالههایش میگوید و نگران است که داستان غمانگیزش به گوش دیگران برسد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاطفی عمیق، اندوه و شکایت از عشق یکطرفه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد. درک کامل این احساسات نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
شمارهٔ ۶۴۶
تا دورم از تو ای بت نامهربان من
دورست شادمانی عالم ز جان من
چندان بگریم از غم دوری که سیل اشک
چون خس به کوی دوست برد استخوان من
با آنکه عمر من همه با یاد او گذشت
هرگز نگفت: یاوه سگ آستان من
جز گریه کس نکرده شبی میل صحبتم
جز ناله کس نبوده دمی همزبان من
فیّاض خوش دگر به زبانها فتادهای
ترسم به گوش غیر رسد داستان من
دورست شادمانی عالم ز جان من
چندان بگریم از غم دوری که سیل اشک
چون خس به کوی دوست برد استخوان من
با آنکه عمر من همه با یاد او گذشت
هرگز نگفت: یاوه سگ آستان من
جز گریه کس نکرده شبی میل صحبتم
جز ناله کس نبوده دمی همزبان من
فیّاض خوش دگر به زبانها فتادهای
ترسم به گوش غیر رسد داستان من
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.