هوش مصنوعی:
این شعر از عشق و فراق سخن میگوید و احساسات عمیق شاعر را نسبت به معشوق و طبیعت بیان میکند. شاعر از نالههایش، عقدههای درونی، و خشکی زاهدانهای که از عشق دور است، شکایت میکند. در نهایت، اشارهای به وداع با یار و جاری شدن خون از شیشهی شراب دارد که نمادی از درد و شیدایی است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عاشقانهی عمیق و نمادهای عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، اشارههایی به شراب و شیدایی وجود دارد که مناسب سنین بالاتر است.
شمارهٔ ۶۵۰
از دل هوای وصل تو کی میرود برون
کی نشئه از طبیعت می میرود برون
امشب ز شرم نالة زارم نفس نزد
این عقده کی ز خاطر نی میرود برون
گر باد دستی مژهام بشنود به خواب
دود از نهاد حاتم طی میرود برون
هر صبحدم ز خشکی افسردگان زهد
خون از دماغ شیشة می میرود برون
فیّاض را وداعکنان دید یار و گفت
مجنون این قبیله ز حی میرود برون
کی نشئه از طبیعت می میرود برون
امشب ز شرم نالة زارم نفس نزد
این عقده کی ز خاطر نی میرود برون
گر باد دستی مژهام بشنود به خواب
دود از نهاد حاتم طی میرود برون
هر صبحدم ز خشکی افسردگان زهد
خون از دماغ شیشة می میرود برون
فیّاض را وداعکنان دید یار و گفت
مجنون این قبیله ز حی میرود برون
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۴۹
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.