هوش مصنوعی: این شعر از درد و رنج عاشقانه و ناامیدی از عشق سخن می‌گوید. شاعر از بی‌خبری معشوق، شکست‌خوردگی عاشقان، و ناعادلانه بودن تقدیر گله می‌کند. او از اشک‌هایش به عنوان آیینه‌ای از جلوه‌های معشوق یاد می‌کند و اشاره می‌کند که عشق بدون فداکاری ممکن نیست. در نهایت، شاعر به تسلیم شدن در برابر عشق و پذیرش درد آن اشاره دارد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه، رنج‌های روحی، و مفاهیم عرفانی است که درک آن‌ها برای مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، برخی از ابیات نیاز به درک بالاتری از احساسات و تجربیات زندگی دارند.

شمارهٔ ۶۹۶

خوش بی‌خبر ز حال دل زار گشته‌ای
معلوم می‌وشد که خبردار گشته‌ای

بیداری شکسته‌دلان ضعف طالعست
پیداست بخت خفته که بیدار گشته‌ای

هر قطره اشکم آینة جلوه‌های تست
ظالم بیا ببین که چه گلزار گشته‌ای

غمخوارگی علامت غمخوار دوستی است
دل داده‌ای ز دست که دلدار گشته‌ای

گر بوی درد می‌شنوم از تو، دور نیست
در لاله‌زارِ سینة افگار گشته‌ای

با قید خویشتن نتوان صید عشق شد
آزاد گشته‌ای که گرفتار گشته‌ای

بیدرد درد کس نتواند علاج کرد
دانستم ای مسیح که بیمار گشته‌ای

ای درد بر نیایم اگر با تو، دور نیست
کم گشته است صبر و تو بسیار گشته‌ای

فیّاض از درشتی ایّام شکوه چند
آخر غنیمت است که هموار گشته‌ای
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۵
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.