هوش مصنوعی: این شعر از عشق نافرجام، رنج و اندوه عاشق، و دوری از معشوق سخن می‌گوید. شاعر با تصاویر دردناک مانند زخم، خون، و اشک، حالتی از یأس و بی‌امیدی را توصیف می‌کند. او از دنیای مادی و تعلقات آن گذر کرده و به نوعی رهایی رسیده است.
رده سنی: 16+ متن حاوی مضامین عمیق عاشقانه، رنج‌های روحی و تصاویر استعاری سنگین است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و عاطفی نیاز دارد. همچنین، برخی از تشبیهات مانند 'دندان به خون فشرده' یا 'دامن به خون فشانده' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

شمارهٔ ۶۹۷

دارم دلی به مهر بتان عهد بسته‌ای
چون رنگ عاشقان به نگاهی شکسته‌ای

از خود طمع بریده‌تر از رنگ رفته‌ای
دندان به خون فشرده‌تر از زخمِ‌ بسته‌‌ای

افتاده‌ای ز گریه چو زخم فسرده‌ای
وامانده‌ای ز ناله چو تار گسسته‌ای

جانی به لب چو شمع سحرگه رسیده‌ای
عمری چو برق جسته، ز خود دست شسته‌ای

چون طفل غنچه خون ز لب دل مکیده‌ای
چون داغ لاله بر سر آتش نشسته‌ای

مجنونی از قلمرو عادت رمیده‌ای
دیوانه‌ای طلسم تکلّف شکسته‌ای

از لاله‌زار حسرت جاوید غنچه‌ای
وز گلستان گلبن امّید دسته‌ای

تاراج کرده تر ز حصار گرفته‌ای
بر باد رفته‌تر ز طلسم شکسته‌ای

خوش بی‌تکلف از سر عالم گذشته‌ای
آسوده‌ای ز بیم و ز امّید رسته‌ای

پیداست تا چه خیزد از جان رفته‌ای
معلوم تا چه آید از جسم خسته‌ای

فیّاض و دیده‌ای ز غم هجر گلرخان
دامن به خون فشانده چو زخم نبسته‌ای
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۶۹۶
گوهر بعدی:شمارهٔ ۶۹۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.