هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد فراق و اشتیاق به وصال معشوق است. شاعر با زبانی پراحساس و تصاویر زیبا، از انتظار، عشق، وفا و رنج هجران سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که لطف و مهر خود را از او دریغ نکند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مضامین عاشقانه و عارفانه عمیق است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند هجران و فراق نیاز به بلوغ عاطفی دارد.

شمارهٔ ۱۰ - خطاب به دوستی

هان ای صبا که باخبری از نیاز ما
یک صبحدم به گلشن آن کو خرام کن

چون داد کام دل دهی از خاک بوسیش
از خون ما به خاک در او سلام کن

آنگاه از زبان شکوة هجران بیدلان
جرأت اگر نداری از آن دل به وام کن

گو برفروز چهرة لطفی به امتحان
آزادگان عالم دل را غلام کن

جان بر لب انتظار خرام تو می‌کشد
از نیم جلوه کار شهیدان تمام کن

راضی ز طرّه‌ات به رهایی نمی‌شوند
فکری دگر به حال اسیران دام کن

دانیم دل به مهر اسیران نمی‌دهی
با ما به کینه باش ولی مهر نام کن

بگشا لبی به سحر حلال تبسّمی
اعجاز را به لعل مسیحا حرام کن

دل بی‌کمند زلف تو از خویش می‌رود
دیوانه را به حلقة زنجیر دام کن

خالیست جای لطف تو در سیرگاه ما
جایی خوشست عشرت ما را تمام کن

در آفتاب وادی هجر تو سوختیم
ای ابر سایه بر سر ما مستدام کن

بردار یک دو گام براه وفای، تو
تا روز حشر مهر و وفا را غلام کن

ماییم باغ خشک و تویی ابر نوبهار
ما را بهشت ساز و تو در وی مقام کن

دل را هوای وصل تو کامی است ناگزیر
گو ترک سر بگیر و مگو ترک کام کن

ور همچو شعله سرکشی از سر نمی‌نهی
پروانه گو بسوز همان فکر خام کن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۹ - ماده تاریخ وزارت میرزا حبیب‌الله صدر
گوهر بعدی:شمارهٔ ۱۱ - خطاب به دوستی که بی‌وفاست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.