هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و اندوه شدید خود سخن می‌گوید که به دلیل دوری از معشوق و مشکلات زندگی به او هجوم آورده است. او از درد و حسرت خود می‌گوید و از ابر بهار می‌خواهد که بر حالش گریه کند. شاعر احساس می‌کند که روز و شب هر دو به نوعی او را می‌کشند و از انتظار کشنده‌ای که دارد رنج می‌برد.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاطفی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، موضوعاتی مانند غم شدید، انتظار و درد عاطفی نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی بیشتری دارد تا به درستی درک شود.

غزل ۱۷۶

غم هجوم آورده می‌دانم که زارم می‌کشد
وین غم دیگر که دور از روی یارم می‌کشد

می‌کشد صد بار هر ساعت من بد روز را
من نمی‌دانم که روزی چند بارم می‌کشد

گریه کن بر حسرت و درد من ای ابر بهار
که اینچنین فصلی غم آن گلعذارم می‌کشد

شب هلاکم می‌کند اندیشهٔ غمهای روز
روز فکر محنت شب های تارم می‌کشد

گفته خواهد کشت وحشی را به صد بیداد زود
دیر می‌آید مگر از انتظارم می‌کشد
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۷۵
گوهر بعدی:غزل ۱۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.