هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از عشق و دیوانگی خود سخن میگوید و خود را با مجنون مقایسه میکند. او از رسوایی و افسانهشدن عشقش در میان مردم میگوید و از شمع و پروانه به عنوان نماد عشق و فداکاری یاد میکند. شاعر از آشنایان میخواهد که با او به نیکی رفتار کنند و او را خوار نشمارند. در پایان، او از گوشهگیری و عزلت خود در میخانه سخن میگوید.
رده سنی:
16+
این متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان کمسنوسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد.
غزل ۱۷۷
کجا در بزم او جای چو من دیوانهای باشد
مقام همچو من دیوانه ای ، ویرانهای باشد
چو مجنون تازه سازم داستان عشق و رسوایی
که اینهم در میان مردمان افسانهای باشد
من و شمعی که باشد قدر عاشق آنقدر پیشش
که چون خود را بسوزد کمتر از پروانهای باشد
میان آشنایان هر چه میخواهی بکن با من
ولی خوارم مکن چندین اگر بیگانهای باشد
مگو وحشی کجا میباشد ای سلطان مهرویان
کجا باشد مقامش گوشهٔ میخانهای باشد
مقام همچو من دیوانه ای ، ویرانهای باشد
چو مجنون تازه سازم داستان عشق و رسوایی
که اینهم در میان مردمان افسانهای باشد
من و شمعی که باشد قدر عاشق آنقدر پیشش
که چون خود را بسوزد کمتر از پروانهای باشد
میان آشنایان هر چه میخواهی بکن با من
ولی خوارم مکن چندین اگر بیگانهای باشد
مگو وحشی کجا میباشد ای سلطان مهرویان
کجا باشد مقامش گوشهٔ میخانهای باشد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل ۱۷۶
گوهر بعدی:غزل ۱۷۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.