۸۹ بار خوانده شده

شمارهٔ ۲۰ - وله

تبارک الله ای ماه ناصری مآت
بمهرکوش که افکنده ظل الهی ذات

رخ ملک بچنین روز تافت بر ذرات
بسان جلوه مصباح قدس ازمشکات
وزین مبارک رخ عالمی است پر برکات
بده شراب مهنا که حله البرکه

کلاه را دگر از ناز کج گذاشته بخت
زوصل فصل حمل مست شد برودت سخت

پر از زمرد نارس زسبزه جیب درخت
پر از رسیده عقیق از شقیق که را رخت
بعرش اکلیل آرند فخر افسر و تخت
بلفظ و معنی نازند خطبه و سکه

الا که شیره جانستی و خمیره شرم
کرم نمای و بده جامی از عصاره کرم

خصوص حال که چرخ از زمین برد آزرم
شخ از درشتی دی رست و شاخ گل شد نرم
هوا گذشت زسردی می آر گرماگرم
مبادا آنگه به خم ماند و شود سرکه

الا که چهر تو برف است و لعل تو شنگرف
ربوده عکس زشنگرفت آنرخ چون برف

رسد بهار و در این ظرف کم من کم ظرف
مدان که عمر کنم جز بشاهد و می صرف
مگو زساده و باده چرا نبری حرف
که من زکودکیم گشته این سخن ملکه

خوش است از لبت این فصل نغمه اشنفتن
نبیذ خوردن و رندانه پیش هم خفتن

نخواهد این همه بربی زریم آشفتن
گرفتم ارنخرند از من این گهر سفتن
حرام باشد ای ترک ترک می گفتن
مرا بخانه بود تا که از پدر ترکه

فرخ زمر کز ماهی گذشت از بر ماه
بتهنیت مترنم شد السن وافواه

زیکطرف طرب از جشن ناصرالدین شاه
ز یکطرف شعف از رستن صنوف گیاه
وز ااسنلاک چنین جشن میر چم خرگاه
زکف بشکر فشاند لئال منسلکه
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱۹ - درتهنیت عید غدیر و منقبت حضرت امیر علیه السلام
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲۱ - وله
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.