هوش مصنوعی:
متن بالا یک شعر عرفانی و عاشقانه است که به موضوعاتی مانند عشق، تنهایی، فقر و توانایی، و زیبایی معشوق پرداخته است. شاعر از عشق به معشوق و تأثیرات آن بر زندگی خود سخن میگوید و از مفاهیمی مانند فقر معنوی و توانایی عشق برای رسیدن به کمال استفاده میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.
شمارهٔ ۱
بس که دیدم همه سوان بت هرجائی را
هیچ نشناخته ام معنی تنهایی را
نیست مغزم دمی از نکهت زلفش خالی
تا چه سر است نهان این سر سودائی را
زاهدا دور شو از باده پرستان که به طبع
تاب خشکی نبود مردم دریائی را
تاکه مشغول صفاتی نبری راه به ذات
بگذر از عالم نی گر طلبی نائی را
درمژه تا چه فسون باشدش آن خسرو حسن
تا به اکنون که نکو کرده صف آرائی را
سیم اشک وزر چهرم بودار هیچم نیست
عشق تو داده به من فقر و توانائی را
زیر این طاق مقرنس نسزد منزل دل
خانه سخت است مکان مردم صحرائی را
کور باید نظر از هر چه به جز طلعت دوست
گرچو جیحون طلبی لذت بینایی را
نیکنامی است چو مطبوع بدوران امیر
مپسند از دل ما این همه رسوائی را
خان دریا دل صافی گهر راد حسین
که فلک ختم بدو ساخته مولائی را
هیچ نشناخته ام معنی تنهایی را
نیست مغزم دمی از نکهت زلفش خالی
تا چه سر است نهان این سر سودائی را
زاهدا دور شو از باده پرستان که به طبع
تاب خشکی نبود مردم دریائی را
تاکه مشغول صفاتی نبری راه به ذات
بگذر از عالم نی گر طلبی نائی را
درمژه تا چه فسون باشدش آن خسرو حسن
تا به اکنون که نکو کرده صف آرائی را
سیم اشک وزر چهرم بودار هیچم نیست
عشق تو داده به من فقر و توانائی را
زیر این طاق مقرنس نسزد منزل دل
خانه سخت است مکان مردم صحرائی را
کور باید نظر از هر چه به جز طلعت دوست
گرچو جیحون طلبی لذت بینایی را
نیکنامی است چو مطبوع بدوران امیر
مپسند از دل ما این همه رسوائی را
خان دریا دل صافی گهر راد حسین
که فلک ختم بدو ساخته مولائی را
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر بعدی:شمارهٔ ۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.