هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دلبستگی به معشوق و زیبایی‌های او سخن می‌گوید. در ابیات مختلف، شاعر از زلف معشوق، چهره‌اش، و تأثیرات عشق بر خود می‌سراید و از مفاهیمی مانند ایمان و کفر، شیطان و سلیمان، و رمضان و شعبان برای بیان احساساتش استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و واژگان ادبی قدیمی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

شمارهٔ ۲

شرف دهد چو نگارین من دبستان را
کشد زرشک دبستان هزار بستان را

ببین بطره و لعلش اگر ندیدستی
به دست اهرمنی خاتم سلیمان را

به جز تعلق رنگین رخش به مشکین زلف
چنین علاقه کم افتد به کفر ایمان را

مرا تصور چهرش کجا دهد تسکین
که تشنگی نبرد وصف آب عطشان را

گشاده دست تطاول بروی اوتا زلف
ز رهزنی به قفا بسته دست شیطان را

مرا که بیدل و دینم ز زلف او چه هراس
که نیست وحشت خاطر زدزد عریان را

به دامن شب زلفش نمیرسد چون دست
سزد چو صبح اگر بر درم گریبان را

مگر به گندم از آن خال جلوه دید آدم
که خود به نیم جوان کاشت باغ رضوان را

مرا که در رمضان هم زچشم او مستی است
چرا به بدرقه پویم به باده شعبان را

همی چو زلف تو افتادگی کند جیحون
گدا نگر که پی همسریست سلطان را
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۱
گوهر بعدی:شمارهٔ ۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.