هوش مصنوعی: این متن شعری است که بیانگر احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر است. او از گرفتاری‌ها و رنج‌های خود سخن می‌گوید و از این که کسی نیست تا این عقده‌ها و گره‌های درونی او را بگشاید، اظهار ناراحتی می‌کند. شاعر به دنبال راهی برای رهایی از این زندان درونی است و امیدوار است که خداوند درهای امید را به روی او بگشاید.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌های زندگی دارد. همچنین، بیان دردها و رنج‌های درونی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین و نامفهوم باشد.

غزل ۱۹۹

ز کار بستهٔ ما عقدهٔ حرمان که بگشاید
که سازد این کلید و قفل این زندان؟ که بگشاید؟

به گلخن گر روم از رشک، گلخن، تاب در بندند
به روی ناکسی چون من در بستان که بگشاید؟

چنین کز دیدن هر ناپسندم خون به جوش آمد
اگر نه سیل خون زور آورد مژگان که بگشاید؟

جگر تا لب گره از غصه و صد عقده در خاطر
کجا ظاهر کنم وین عقدهٔ پنهان که بگشاید؟

طلسم دوستی پرخوف و گنج وصل پردشمن
عجب گنجیست اما تا طلسم آن که بگشاید؟

مگو وحشی که بگشاید در امید ما آخر
خدا بگشاید این در، آخر ای نادان! که بگشاید؟
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۱۹۸
گوهر بعدی:غزل ۲۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.