هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش پادشاه (شهنشاه) می‌پردازد و از سخاوت و بزرگی او تمجید می‌کند. شاعر همچنین از بی‌اعتنایی پادشاه به خودش شکایت دارد و بیان می‌کند که با وجود سال‌ها مدیحه‌سرایی، پادشاه به او توجهی نکرده است. در عین حال، شاعر امیدوار است که با بخشش حتی اندکی از جود پادشاه، وضعیت او بهبود یابد. در پایان، شاعر از پادشاه درخواست همت و توجه می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن به دلیل استفاده از زبان شعری کلاسیک و مفاهیم عمیق فرهنگی و تاریخی، برای مخاطبان با سنین پایین ممکن است قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند مدیحه‌سرایی و رابطه شاعر و پادشاه نیاز به آشنایی با تاریخ و ادبیات فارسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

شمارهٔ ۸

ای شهنشاهی که از یمن ثنای ذات تو
درسخاو درسخن زامثال و اقران برترم

از طفیل مدح خسرو وکش بقای خضر باد
با صمیری صاف تر زآئینه اسکندرم

بیست سالست اینکه درصد دفترت گفتم مدیح
لیکن ازگنجو رشه نی نام دریک دفترم

یا ملک را سیم وز ریش از کفاف ملک نیست
یا که من نزد ملک بی‌قدر چون سیم و زرم

نی ملک با کان وگوهر دشمنی دارد بطبع
زان مرا راند همی کز طبع کان گوهرم

لیک اگر یکقطره درجیحون چکد ازجود شاه
بنگری کز در بیضا رشک بحر اخضرم

ثلث نواب ار بدین مداح بوابت رسد
ربع مسکون تنگ گردد ازشرف برپیکرم

حالی ای سلطان جم اورنگ فرما همتی
تاکه باج از تاج کی گیرد شکوه افسرم

تا به کی پیچم ز غم کآخر چرا در هر دیار
مردم از شه می‌خورند و بنده از خود می‌خورم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شمارهٔ ۷
گوهر بعدی:شمارهٔ ۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.