هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و محبت به معشوق سخن می‌گوید و از جفاها و رنج‌هایی که متحمل شده است شکایت می‌کند. شاعر از معشوق می‌خواهد که با لطف و محبت خود، او را از بدگمانی و رنج دور نگه دارد و از چشم‌هایی که به او خیره شده‌اند، شکایت می‌کند. همچنین، شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که عشق او به معشوق آنقدر عمیق است که حتی جفاهای معشوق را نیز تحمل می‌کند و از خداوند می‌خواهد که این رابطه را از آسیب دیگران حفظ کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عاطفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند جفا و رنج در عشق نیاز به بلوغ فکری و عاطفی دارد که معمولاً در سنین بالاتر شکل می‌گیرد.

غزل ۲۱۷

به لب بگوی که آن خندهٔ نهان نکند
مرا به لطف نهان تو بد گمان نکند

تو خود مرا چه کنی لیک چشم را فرمای
که آن نگه که تو کردی زمان زمان نکند

تو رنجه‌ای زمن و میل من ولی چکنم
بگو که ناز توام دست در میان نکند

گرم مجال نگاهی بود زمان چکنم
حکایتی که نگه می‌کند زبان نکند

هزار سود در این بیع هست خواهی دید
مرا بخر که خریدار من زیان نکند

جفا و هر چه کند گو به من خداوند است
ولیک نسبت ما را به این و آن نکند

بس است جور ز صبر آزمود وحشی را
هزار بار کسی را کس امتحان نکند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۱۶
گوهر بعدی:غزل ۲۱۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.