هوش مصنوعی: این متن بیانگر درد و رنج شاعر از ظلم و ستمی است که بر او و دیگران روا داشته شده است. شاعر از سنگدلی و بی‌تفاوتی دیگران نسبت به درد خود شکایت می‌کند و آرزو می‌کند که خداوند کسی را با این فرد آشنا نکند. همچنین، او از بی‌عدالتی و بی‌گناهی خود سخن می‌گوید و از این که چرا تیغ ظلم به سوی او کشیده شده است، تعجب می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی، اجتماعی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ظلم و ستم نیاز به درک و تجربه بیشتری از زندگی دارند.

غزل ۲۱۸

چرا ستمگر من با کسی جفا نکند
جفای او همه کس می‌کشد چرا نکند

فغان ز سنگدل من که خون صد مظلوم
به ظلم ریزد و اندیشه از خدا نکند

چه غصه‌ها که نخوردم ز آشنایی تو
خدا ترا به کسی یارب آشنا نکند

کدام سنگدل از درد من خبر دارد
که با وجود دل سخت گریه‌ها نکند

کشیده جام و سر بی‌گنه کشی دارد
عجب که بر نکشد تیغ و قصد ما نکند

به جای خویش نیامد مرا چو وحشی دل
اگر ز تیر تو پیکان به سینه جا نکند
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۲۱۷
گوهر بعدی:غزل ۲۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.